آقای کورهچی! من این رمان با ظاهر عجیب غریب و اسم ترسناک رو نگرفتم که وسطش هایهای به گریه بندازیمون! آخه مگه آدم با رمان ترسناک و فانتزی عاشق میشه؟ آخه مگه آدم برای اجنه و فرشتهها گریه می.کنه؟ آخه مگه داریم اصلا؟
بدون هیچ شکی، «هفتجن» و «امید کورهچی»، رفتند توی لیست 20 رمان و نویسنده برتر تاریخ برای این حقیر. چرا؟ عرض میکنم.
یکی از دغدغههای اصحاب فرهنگ و بزرگان ما همیشه این بوده که میان ادبیات داستانی ما و مفاهیم عمیق فلسفی و گنجینه عظیم عرفانی ما فاصله افتاده است. به نوعی، ادبیات فارسی نیز به تبع سایر مظاهر مدرنیسم، از رمانها و داستانهای غرب تاثیر گرفتند و بی برو برگرد، این تاثیر را در فرم و محتوا به نمایش گذاشته و میگذارند. به همین جهت، دغدغهمندان این تاریخچه عظیم و غنی، همیشه به این فکر بوده و هستند که چطور ادبیات را با مفاهیم متعلق به خودمان، غنیسازی کرده و از مظاهر مدرنیسم، حتیالمقدور فاصله بگیرند.
نمیگویم امید کورهچی اتم مظاهر این غنیسازی است اما به جرأت میتوان او را جزو پرچمداران این راه شمرد و هزاران بار قلم و اندیشهاش را تحسین کرد. هرچند، نوشتههای کورهچی، شاید برای تربیتیافتگان مدرنیسم و پرورشیافتگان اندیشه منحط غربی، خوشایند نباشد اما با تمام ضعفها و حرفها، میتوان این اثر و راهی را که کورهچی آغاز کرده و طی میکند، سرمشق بسیاری از نونویسان قرار داد.
هنر متعهد، یکی از مصادیق شبه کاملش، این رمان جناب کورهچی است. برخی کتابها عشق دارند، برخی.ها آمیخته به عقلاند و برخیها هم طرف وحی را میگیرند؛ اما کورهچی که خود پیرو مکتب صدرایی است، عقل، عشق، وحی و اشراق را باهم آمیخته و رمانی غنیشده از کُنه و ذات مفاهیم اسلامی و الهی ساخته است. رمانی که بدون شک، آنهایی را که حتی ذرهای طعم ایمان را چشیده باشند، سر شوق آورده و آنها را که به کل با ایمان بیگانهاند، سخت در فکر بازگشت به اصل خویش فروخواهد برد.
بازهم تاکید می.کنم این رمان ترسناک نیست! شاید البته برخی مفاهیم ماورایی برای چسبندگان به مادیت، غیرقابل درک و مشغولکنندهی ذهن باشند، اما همین در فکر فرورفتن نیز برای آنها نعمت است.
بدون شک، پس از مطالعه این کتاب، دست خالی رها نخواهید شد و قشنگ، یکی دو تُن به بار انسانی شما افزوده خواهد شد و این، رسالتی است که اگر یک کتاب از پسش برنیاید، نویسندهاش پشیزی نمیارزد.