سیامک، شخصیت اصلی داستان، هم پسر دکتر خسروی است و هم پسر او نیست! فهمیدن این جمله را به خود داستان ارجاع میدهم. به هرحال، سیامک، به معنای واقعی کلمه یک آقازاده است. این آقازاده، به وسیله پارتیبازی و ...، مدیر شرکتی میشود که زیرمجموعه هلدینگ قاف است. رئیس هلدینگ قاف کیست؟ دکتر خسروی، پدر آقا سیامک! طی ماجراهایی و افشای یک سری فسادهای اقتصادی، رابطه میان سیامک و پدر خراب میشود، تا جایی که سیامک میفهمد که اصلاً این آدم ممکن است پدرش نباشد! شاید باورتان نشود اما داستان، به زندگانی شهید مهدی زینالدین گره میخورد و سیامک، برای پیدا کردن گذشته رازآلود خود، به دنبال خانواده شهید زینالدین میگردد و ماجراهایی عجیب را پشت سر میگذارد... خلاصه اگر بخواهم بگویم، رگههایی از سریال آقازاده و سریال کیمیا در این داستان هست!
کتاب، علاوه بر داستان جذاب، پر از محتوای اندیشهای هم هست. مسائل روز اقتصادی کشور، فساد اقتصادی، مباحث جامعهشناختی و معرفتشناختی و تفاوتهای فرهنگی در این رمان به چشم میخورند و صدالبته پر است از نیش و کنایه به مردم و مسئولین در مسائل مختلف!
از عشق و عاشقی در این کتاب خبری نیست و اگر دنبال رمان اشک دربیارِ عاشقانه هستید این کتاب خستهتان میکند؛ ولی خوب است گاهی رمان اجتماعی پرتنش هم خواند!
*چند نقد هم حس میکنم به کتاب وارد است:
اول اینکه کتاب، اصلا شروع خوبی ندارد و خواننده بیاطلاع، اگر سهپیچ نباشد، همان اول راه خسته میشود. ولی به مرور، مخصوصا از اواسط و انتهای کتاب، تعلیقها و کششها به حد مطلوب میرسند.
دوم اینکه حرف زدن نویسنده، به طور مستقیم با خواننده، آن هم در اوایل کتاب، آن هم برای توجیه شیوه نگارش داستان، واقعا توی ذوق آدم میزند!
سوم اینکه ما آخر نفهمیدیم سپیده، چطور هم راوی اول شخص است و هم دانای کلی است که از ریز همه جزئیات خبر دارد؟ آن هم جزئیاتی که کسی برایش تعریف نکرده است!
چهارم اینکه داستانهای فرعی در اثر بیش از حد آورده شدهاند که خواننده را خسته میکند. البته مسلما برای شناخت بیشتر شخصیت شهید زینالدین نگاشته شدهاند اما به نظر بیش از حد بوده و کتاب را خیلی طولانی کردهاند.
در کل کتاب خوبی است و اتفاقا موضوعات بهروزی را دنبال میکند که خواندنش خالی از لطف نباشد :)
قیمت: ۴۰۰۰۰
ناشر: کتاب جمکران